جاده تو را پس نمیدهد

ساخت وبلاگ
میدونی دلم چی میخواد؟ اون نیم ساعت خوابی که آخر اتوبوس رفتیم...یکی مون آسیب دیده بود و جفت مون خسته ...همو جوری بغل کرده بودیم ک نیفتیم ...مراقبت گری از هم ...نگرانی واسه هم ...بی بدیل بود :)از آدما کمک گرفتیم ...یادته؟ از غریبه هایی که نمیشناختیم ...اما نه جوری که احساس بدی به تویی که آسیب دیده بودی بده ......حالام آسیب من کمتر از آسیب اون روز نیست ...من شکستم ..‌استخون های روانم جوری در رفت که جیغ زدم ...بلند و با گریه ...تو ترسیدی...و درست وقتی باید زیر بغلم رو میگرفتی ازم فرار کردی ...آدمای دیگه اومدن برای ترمیم آسیبم...ما چی شدیم ؟ ما که قرار بود بهترین مراقب هم باشیم جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 9 خرداد 1403 ساعت: 18:15